سلام به شما شطرنج بازان:
راه استادي درشطرنج
تعداد شطرنجبازان آماتور بسيار است، و درميان انبوه اينگونه بازيكنان هستند كساني كه بواسطه تمرين زياد با بازيكنان قوي، بواسطه خواندن دقيق خود آموزهي شطرنج، توانسته اند با بسياري از قوائد بازي شطرنج آشنا شوند، ياد گرفته اند كه چگونه حركات قوي بكنند، آموخته اند كه از ايجاد ضعفهي شديد در وضعيت خود اجتناب ورزند، و به سطحي رسيده اند كه مرتكب اشتباهات تاكتيكي واضح نمي شوند- و خلاصه، بازيكناني قوي گشته اند.
اين آموتورها، ديگر از روي بي دقتي مهره هايشان را از دست نمي دهند، و نسبت به اكثر استادان قرن نوزدهم، درك بهتري از پوزيسيون دارند .آنها معمولاً به راحتي مي توانند حريفان ضعيفتر و كم معلومات تر از خود را مغلوب كنند. ولي با اين حال، همين آموتورها در مسابقات معولاً مغلوب استادان امروزي مي شوند.
اين تفاوت، شطرنج باز جاه طلب را به تأمل و تفكر وا ميدارد. يك استاد چه مهارتهي دارد كه اماتور از آن بيبهره است؟ چه چيزي استاد را از آماتور قوي متمايز ميسازد؟ آماتور بري استاد شدن –يا حداقل، بهبود بازي خود چه بايد بكند؟ استاد چه كسي است؟
استاد كسي است كه بر فنون اداره هر مرحله از بازي، يعني گشايش بازي، وسط بازي و آخر بازي، آگاهي كامل دارد. او بازي را همچون كلي واحد اداره ميكند، و هر حركت او جزئي از يك نقشه خاص استراتژيكي يا تاكتيكي است. او با هوشياري امكانات هر وضعيتي را درك ميكند. او ميتواند نتايج هر حركت را به درستي تجزيه و تحليل كرده و دقيقاً پيش بيني كند. او قوائد اساسي وضعيت هي مختلف را ميفهمد بازي تاكتيكي او قوي است و نسبت به بازيكنان ديگر، مرتكب اشتباهات كمتر و كم اهميت تر ميشود. او با بسياري از بازيهي گذشته آشناست و از ادامه هي كه در مسابقات امروزي بازي ميشود نيز به خوبي اطلاع دارد.
استاد و آماتور از نقطه نظري متفاوت به وضعيتهي شطرنج مينگرند. استاد درك و فهمي از هر وضعيت و مقتضيات آن دارد كه آماتور هنوز به دست نياورده است، و استاد بر آن فعل و انفعال متقابل قوائد متنوع شطرنجي آگاهي دارد كه آماتور شايد حتي از وجودشان هم بيخبر باشد.
حالا بياييم جنبه هي مختلفي را بررسي كنيم كه در آنها تفاوت بين استاد و آماتور مشهود است، و در عين حال ببنيم كه در هر زمينه آماتور بري تقويت بازي خود و پيشرفت به سوي استادي چه بايد بكند.
تا حدودي ميتوان گفت كه در گشايش بازي تفاوت آشكاري بين استاد و آماتور وجود ندارد، چون هر دو ممكن است ادامه هي تئوريك يكساني را بازي كنند. اما تفاوت زيادي هست بين طوطيوار بازي كردن واريانتهي شروع بازي و فهميدن آنها. از همان حركت اول، استاد، چه از نظر استراتژيكي و چه از نظر تاكتيكي، ميفهمد كه چرا اين و آن حركت را بازي ميكند. ولي از طرف ديگر آماتور، اغلب واريانتها را حفظ كرده و آنها را ماشين وار بازي ميكند. در چنين حالاتي، به مجرد اولين انحراف از ادامه ((كتابي))، آماتور سر نخ را از دست ميدهد، در حاليكه استاد، كه زير بني حركات را فهميده است، ميداند كه چگونه از بازي اشتباه حريف سود ببرد. استاد به طور كلي گشايش بازي را دقيقاًً مطابق با تئوري بازي ميكند، ولي گاهگاهي عمداً از بهترين ادامه هي تئوريكي اجتناب ميورزد تا خودش را از واريانتي كه به مساوي منجر ميشود يا ادامه ي كه دوست ندارد، ادامه ي كه شايد با طبع او سازگار نيست، كنار بكشد، يا ممكن است اين كار فقط بري گيج كردن حريفش بكند و. بدين ترتيب، حركت مشكوكي كه يك استاد انجام ميدهد، و همان حركت، وقتي كه توسط يك آماتور بازي ميشود، ممكن است در معني كاملاً متفاوت باشد.
استاد دلايل ديگري نيز بري انحراف از يك ادامه تئوريك دارد. او اغلب واريانتهي گشايشي بخصوصي را مطالعه ميكند، و ممكن اس طرقي بري اصلاح آنها كشف كند. استاد. كه بازيكن قوي است، ميتواند اشتباهات كوچكي در بعضي از ادامه هي معمول بيابد يافتن راه هي اصلاحي آنچنان كه به نظر ميرسد مشكل نيست، چون اوصلاًً مگر تئوري چيست؟ تئوري از دو منبع ريشه ميگيرد:اول، گردآوري ادامه هي بازي شده در مسابقات توسط استادان و آماتورهي قوي بطريق آماري، و دوم، تجزيه و تحليل واريانتهي گشايشي كه در فرصتي كافي توسط همان بازيكنان، قبل يا بعد از مسابقات، صورت گرفته است. تجزيه و تحليل نوع اخير طبعاً معتبرتر است،چون تحت تاثير تنگي وقت، كه در مسابقات وجود دارد، نيست. استادان اغلب ادامه هي خاصي را از قبل تجزيه و تحليل ميكنند و بعد در اولين فرصت از آن در يك مسابقه استفاده ميكنند تا حريفان نسبتاً نا آماده را غافلگير كنند. متخصصان گشايش بازيهي شطرنج همه بازيهي را كه در آن يك ادامه خاصي از يك واريانت مشخص بازي شده است، و نيز كليه تجزيه و تحليل هي تئوريك موجود در آن ادامه را مورد بررسي قرار داده و يك واحد تئوريك از آن بدست ميآورند كه ارزشش خيلي بيشتر از گردآوري آماري است، زيرا كه شامل تفسير و نتيجه گيري ميباشد. استاد ممكن است بتواند در اين واحد هي تئوريك نيز اصلاحاتي پيدا كند، ولي اينكار خيلي مشكل تر است، چون اين قسمت قبلاً توسط يك يا چند متخصص قبل از او مورد تحقيق قرار گرفته است.
وقتي كه آماتور در حين بازي از تئوري منحرف ميشود، معمولاً به اين خاطر است كه او با آن آشنا نيست يا نميتواند آنرا بياد آورد. در چنين حالاتي، حركتي كه او جانشين حركت تئوريك ميكند محتملاً ضعيف تر از آن است، يا حتي اشتباهي آشكار ميباشد. حريف او طبعاً ميتواند فوراً از آن اشتباه بهره برداري كند.
چگونه آماتور ميتواند تكنيك گشايشياش را بهبود بخشد
آماتور بايد با كليه گشايشهي اصلي آشنائي داشته و بخصوص در دو يا سه تا از آنها اطلاعاتي كامل داشته باشد.اگر قصد شركت در مسابقات را دارد بايد كه با گشايش بازيها و واريانتهي كه امروزه رايجند بخوبي آشنا باشد. ولي بري هر كس كه ساعات زيادي را وقف شطرنج نميكند عملاً غير ممكن است كه بتواند آشنائي عميقي با واريانتهي خاص گشايشهي مشهور پيدا كند.به همين دليل، احتمالاً بهترين راه بري بهبود بخشيدن بازي گشايشي آن است كه ايده و فكري كه در هر گشايش اصلي وجود دارد مورد مطالعه قرار داد و گشايش را با در نظر داشتن ايده اصلي آن بازي كرد، و در همان ضمن بايد به مقتضيات تاكتيكي هر وضعيت دقيقاً توجه داشت. آماتور بايد ايده هي تك تك حركاتي كه يك گشايش خاص را به وجود ميآورند درك كند و نيز از آنچه كه باعث به وجود آمدن يك وضعيت خوب، در خلال يا در پايان مرحله گشايشي است، شناخت بيشتري بدست آورد.
ايده هي گشايشها را ميتوان در بعضي از خودآموزهي شطرنج، در مقاله هي مجلات شطرنج، و اغلب در بازيهي تفسير شده يافت. بري آماتور مفيد خواهد بود كه بازيهي زيادي در يك گشايش خاص انجام دهد. اين كار به او نشان خواهد داد كه چگونه آن گشايش بسط مييابد،ضعفها و قدرتهي آن، و بعضي مسايلي كه در خلال آن پيش ميآيند چيست.بعلاوه، آماتور پيشرفته ي كه در بعضي از گشايشها يا واريانتها تخصص يافته است ميتواند درست مثل يك استاد، بكوشد كه تئوري را اصلاح كند. طبعاً،بيشتر احتمال دارد كه او بتوانداشتباهاتي كوچك را در بازيهي مسابقات كشف كند تا در تجزيه و تحليل هي تئوريك.
ولي صرف نظر از آموختن حركات تئوريك هر گشايش بخصوص، آماتور بايد هميشه عناصر يك وضعيت خوب شطرنجي را در نظر داشته باشد و هر وقت كه با گشايشي ناآشنا و يا حركتي عجيب در يك گشايش آشنا روبرو شد، بكوشد كه با تجزيه . تحليل دقيق به وضعيتي محكم دست يابد
وقتي اكثر سوارها گسترش يافته و آماده نبردي فعال باشند، گشايش تقريباً خاتمه يافته و وسط بازي در شرف آغاز است اين مرحله ي از بازي است كه شايد اداره كردنش از هر مرحله ديگري مشكل تر باشد، از لحاظي به اين خاطر كه در كتابها نوشته نشده است،واز لحاظي به اين خاطر كه اگر چه سوارها آماده بازي هستند،ولي معمولاً هنوز با مهره هي حريف درگيري پيدا نكرده اند،. بنابراين تفكر بازيكن بايد بيشتر استراتژيكي باشد تا تاكتيكي. در اين قسمت از بازي است كه معلوم ميشود آيا بازيكن معني كلماتيرا كه در گشايش بازي ميكرد، ميدانسته يا اين كه فقط داشته يك رشته حركاتي را كه در يك كتاب شطرنج ياد گرفته از حفظ بازي ميكرده است. در اين مرحله، بازيكن بايد نقشه هي بري آينده بكشد و يك استراتژي كلي تعيين كند.انتخاب استراتژي صحيح بسيار مهم است،و در ضمن ميتواند بسيار مشكل باشد. ريشه هي استراتژيمرحله انتقال به وسط بازي در گشايش قرار دارند.
تفاوت بين استاد و آماتور در اينجا خيلي بيشتر از گشايش آشكار ميگردد. در اينجا اغلب آماتور گيج است و نميداند با وضعيتي كه بنا كرده چه بكند، بيهدف، يا حداقل بيثبات،بازي ميكند، برعكس، استاد،كه نوع كلي استراتژيي را كه از گشايش بازي شده حاصل ميشود، ميفهمد و ميداند كه ويژگيهي وضعيتش چيست و دنبال چه هدفهايي بايد باشد، استراتژياش را مطابق با نيازهي وضعيتش طرح ميكند و زمينه ي بري يك ادامه موفق در وسط بازي پي ميريزد
چگونه آماتور ميتواند بازياش را در مرحله انتقال به وسط بازي بهبود بخشد؟
كتابهي چند در زمينه وسط بازي هست كه اين مرحله انتقالي را مورد بحث قرار ميدهند،ويك كار خيلي مفيد بري بهبود يافتن بازي آماتور در اين قسمت آن است كه او آنچه را كه استاد در اين مرحله انجام ميدهد مورد بررسي دقيق قرار دهد.بازيهي مسابقات رسمي اغلب چنين تكنيكهايي را نشان ميدهند،ولي آنها را بايد با اين قصد مورد مطالعه قرار داد كه بفهميم درست بلافاصله بعد از گشايش چه اتفاق ميافتد.بخصوص جالب است كه اين قسمت از بازيهي استاد-عليه-آماتور را مورد بررسي قرار دهيم تا ببينيم طرز عمل استاد در مقابل حركات عجولانه آماتور چيست؟
با هدف بازي كردن در مرحله انتقال به وسط بازي، پيش از هر چيز به فهميدن گشايش بازي ارتباط دارد.
وسط بازي آن قسمت از شطرنج است كه در آن مي توان سوارها را در هر گوشه از صحنه يافت. صفت مشخصه آن پيچيدگي روابط متقابل بين سوارها و امكانات عملي متعدد است.اين مرحله ي از شطرنج است كه بزرگترين ميدان را در برابر تخيل بازيكن مي گشايد.بر خلاف گشايش، وسط بازي مورد كاوش هي بيپايان قرار نگرفته است؛و بر خلاف آخر بازي،به يك رشته تكنيك هي ظريف تبديل نشده است.بعلت فقدان راه هي مشخصي بري ادامه، و بعلت پيچيدگي ذاتيش، وسط بازي بسياري از مشكل ترين مسايل بازي را بر دارد.بري درست بازي كردن اين مرحله،بازيكن بايد از يك سو وضعيت را چون كلي واحد در نظر بگيرد تا بتواند دقيقاُ قضاوت كند كه چه ادامه ي بري بازي صحيح است،و از سوي ديگر تمام جزئيات گوناگون وضعيت را در نظر گرفته و هيچ امكاني، را چه آشكار و چه پنهان، ناديده نگيرد.
در وسط بازي،انواع مسائل كلي استراتژيكي مطرح ميگردد:نگاه داشتن نيروها يا تعويض سوارها،حفظ درگيري يا تعويض پياده ها،باز كردن ستون يا بستن آن بري هميشه،شروع حمله ي همه جانبه به شاه دشمن،تمركزدادن نيروها بري گرفتن يك سوار حريف،ضعيف ساختن وضع پياده ي حريف،يا با تصفيه كامل سوارها به يك آخر بازي مقرون به صرفه رسيدن. علاوه بر اين سوالها، مسايل هميشگي تاكتيكي نيز وجود دارند كه بايد بر هر ملاحظه استراتژيكي تقدم داشته باشند: آيا حريف هيچ تهديدي ندارد كه بايد آنرا دفع كرد؟ اگر دارد چگونه؟ و اگر نه، ميتوان خود تهديداتي ايجاد كرد؟ يا آيا ميتوان موقعيتي ناخوشايند براي حريف ايجاد كرد كه او را مجبور كند به ضرر خود بازي كند؟
در شطرنج مثل زندگي، همه كس از يك نقطه نظر واحد به موقعيت نمينگرد يك وضعيت پيچيده وسط بازي را در مقابل نيم دوجين بازيكن بگذاريد و خواهيد ديد كه همه اين بازيكنان بري يافتن بهترين حركات از زوايي مختلف به وضعيت مينگرند. اين تنوع .و غيره منتظر بودن است كه جذابيت بازي شطرنج را بيشتر كرده و مانع از آن ميشود كه شطرنج به نمايشي كاملاً ماشيني تبديل شود كه آنرا به خورد يك ماشين كامپيوتر داد.
در وسط بازي و انتقال به وسط بازي، تفاوت بين استاد و آماتور به نحو خاصي آشكار ميشود. آماتور معمولاً دركي غير قاطع از موقعيت صحنه دارد و از كليه امكانات وضعيت آگاه نيست. اگر موقعيت آرام باشد، آماتور اغلب موفق به كشف استراتژي صحيح نميگردد؛اگر موقعيت تاكتيكي باشد، آماتور كمتر ميبيند و محاسباتش دقت محاسبات استاد را ندارد
چگونه آماتور ميتواند بازياش را در وسط بازي بهبود بخشد؟
هيچ فرمول ساده ي بري متخصص شدن در موقعيتهيپيچيده وسط بازي وجود ندارد، ولي مطالعه شديد وسط بازي هي استادان و تلاش بري فهميدن تك تك حركات و رابطه شان با استراتژي كلي،ميتواند شروع خوبي باشد. بايد بازي تاكتيكي و استراتژي هر دو را تقويت كرد. در ذيل عنوان تاكتيك ما نشان خواهيم داد كه آماتور بري بهبود بخشيدن بازي تاكتيكي اش چه بايد بكند،و در ذيل عنوان استراتژي،نشان ميدهيم كه چگونه آنها ميتوانند فهم بهتري از عناصر استراتژيك و موضعيبازي شطرنج بدست آورند.
يك ايده خوب در اين مورد آن است كه به تمامي صحنه نگاه كرد و راه تخيلمان را بري كشف حركاتي كه ميتوانند موقعيتي مناسب بري ما و ناخوشايند بري حريف خلق كنند باز بگذاريم.حركت واضح هميشه بهترين حركت نيست و نبايد بسادگي تن به ماشيني بازي كردن داد مثلاً يك رخ را به ستون باز بياوريم يا اسبمان را در خانه سوم فيل گسترش دهيم. اينها ممكن حركات خوبي باشد، ولي در وضعيت مورد نظر، ممكن است حركات خيلي بهتري موجود باشند. حركات آرام گاهي اوقات لازمند،ولي حركتي كه فشار را افزايش داده ويا تهديدي مستقيم يا غير مستقيم ايجاد ميكند ميتواند باعث آن شود كه حريف كاري بكند كه وضعش به خطر بيفتد يا حداقل اوضاع را برخود مشكلتر كند. حركاتي كه ابتكار عمل را حفظ ميكنند هميشه حركات مطلوب هستند.
گاهي اوقات وسط بازي تماماً بر اساس يك تم قرار دارد. ولي اغلب،برعكس، شامل يك رشته مراحل استراتژيك است.و بر هر يك از آنها هدفهايي خاص خود دارد كه، بمحض حصول، بازي را به مرحله ي تازه با هدفي متفاوت منتقل ميكنند.وقتي كه وضعيتي استاندارد وجود داشته باشد،ميتوان از بازي استاندارد سود برد،ولي حداقل نه با دقتي رياضي و در قالبي محدود، با شناختن موقعيت هي استاندارد شده وسط بازي و طرق اداره آنها،آماتور ميتواند توانايي اش را در اداره وسط بازي بالا ببرد.
آخر بازي آن مرحله از شطرنج است كه در آن آنقدر از سوارها تعويض شده كه هر دو شاه بتوانند فعالانه در نبرد شركت جويند.همه بازيهي شطرنج به اين مرحله نميرسند.
آخر بازي با گشايش و وسط بازي فرق ميكند زيرا كه بطور كلي تابع نوع بازي متديك و دقيقاً طراحي شده ي است كه تكنيك ناميده ميشود. بعلت كمي تعداد سوارهي صحنه،ميتوان با دقت بسيار بيشتري پيش بيني كرد كه بعداً چه پيش ميآيد،و كاوش در انواع مختلف وضعيتها نشان داده است كه روشهي صحيح اداره موقعيت هي گوناگون آخر بازي چه ميباشند.
استاد در تكنيك آخر بازي مهارت كامل دارد. وقتي كه يك موقعيت آخر بازي پيش بيايد، استاد راه صحيح اداره آن را پيدا ميكند. و از آنجايي كه موقعيت هي آخر بازي معمولاً شامل آنگونه ابداعاتي كه پيوسته در گشايش بازي پيدا ميشود،يا آنگونه امكانات وسيعي كه مشخصه وسط بازي است، نميباشد بنابراين داشتن معلوماتي از تكنيك آخر بازي معمولاً كفايت ميكند.
نه تنها تكنيك آخر بازي، بلكه دانستن نتيجه انواع وضعيتهي آخر بازي نيز بسيار مفيد است.چنين اطلاعاتي ميتواند به ما اين توانايي را بدهد كه حتي از وسط بازي بري رسيدن به يك آخر بازي مقرون به صرفه تلاش كنيم،با اين تضمين كه اگر وضعيت مطلوب در آخر بازي فرا برسد، نتيجه آن برد بري ما خواهد بود.
آماتور طبعاً نسبت به استاد اطلاعات كمتري از آخر بازي دارد. آنچه كه بري استاد در آخر بازي امري معمولي است اغلب بري آماتور بازي دشواري است كه نيازمند محاسبات دقيق ميباشد، و واضح است كه امكان به خطا رفتن او بسيار است.
چگونه آماتور ميتواند آخر بازياش را بهبود بخشد
بهبود بازي در اين مرحله نتيجه كسب معلوماتي بيشتر است از (الف) نتيجه انواع استاندارد آخر بازي؛ (ب) طرق خاص اداره انواع استاندارد آخر بازي.
اين مسئله فوق العاده اهميت دارد كه نتيجه تئوريك وضعيتهي استاندارد آخر بازي را بدانيم، چون اين معلومات به ما كمك ميكند،در هنگامي كه وضعيت پيچيده است،بتوانيم بازي را اداره كرده و قدرت انتخابي داشته باشيم. بري مثال اگر در يك آخر بازي كه يكي طرفين يك رخ، و يك اسب، ويك پياده، و طرف ديگر يك رخ و يك اسب داشته باشد، بازيكن بداند كه تحت چه شرايطي يك رخ و يك پياده از يك رخ ميبرد. آنوقت او توجه خواهد كرد كه در چه موقع بايد بازي را با تعويض اسبها تسويه كند.
اين هم مهم است كه بدانيم كه چگونه وضعيتهي استاندارد آخر بازي را اداره كنيم. مثلاً، كافي نيست يك شاه و يك پياده در مقابل شاه داشته باشيم و وضعيت طوري باشد كه پياده ما وزير شود.ما بايد اينراهم بدانيم كه چگونه بازي را رهبري كرده و به اين ترتيب از پات شدن جلوگيري كنيم، و اين تكنيكي است كه ميشود آن را آموخت؛و اگر آموخته نشود،بازيكني كه در چنين وضعيتي قرار بگيرد ممكن است برد را از دست بدهد. در چنين وضعيتهايي بسيار اهميت دارد كه ما معني و مقتضيات ((تقابل)) را بفهميم آماتور بايد با آخر بازيهي استانداردي چون رخ وپياده عليه رخ، شاه و پياده عليه شاه،آخر بازيهي پياده ي كه در آن تقابل مطرح است؛و وضعيتهايي كه شامل پياده رونده حمايت شده، وپياده رونده دور ميباشد، وزير عليه پياده هايي پيشرفته، و غيره، آخر بازيهايي كه شامل مبارزه فيل و پياده ها عليه اسب و پياده ها است، اين مسئله كه چه عواملي به نفع اسب هستند، مثلاً پياده ها كه همه در يك جناح باشند.يا پياده هي مسدود شده ي كه در خانه هي رنگ فيل دشمن قرار دارند،يا چه عواملي به نفع فيل ميباشند،مثلاً پياده ها در هر دو جناح صحنه ها پياده هي مسدود شده كه در آن پياده هي دشمن در خانه رنگ آن فيل قرار دارند، آشنائي يابد.
در مورد آخر بازي، ملاحضات كلي ذيل را بايد در نظر داشته باشيم:
(الف) در بيش از ۹۰ درصد حالات، يك پياده اضافي در يك آخر بازي ساده پياده ي نقش قاطع دارد.
(ب) در ساختمانهي توام با سوار(ها)و پياده(ها)،پياده اضافي شايد در ۵۰ يا ۶۰ درصد حالات قاطع باشد، ولي وقتي كه بازيكن غير از پياده اضافي برتري ديگري هم داشته باشد پياده اضافي قاطع ميگردد.
(ج) شاه نقش مهمي در آخر بازي ايفا ميكند.
(د) ابتكار در آخر بازي شايد حتي مهمتر از داشتن ابتكار در مراحل ديگر بازي است.در آخر بازيهي رخ، داشتن ابتكار را ميتوان حداقل به ارزش يك پياده دانست.
(ه)دو پياده رونده متحد بسيار نيرومند هستند، و وقتي چنين پياده هي به عرض ششم برسند بطور كلي با قدرت يك رخ برابري ميكنند.عجيب آن است كه اگر شاه حريف در حوزه اين دو پياده گذشته متحد باشد، دو امكان كاملاً مخالف پيش ميآيد:
(۱) اگر شاه بتواند آن پياده ي را كمترپيشروي كرده مسدود كند، اين ساختمان پياده ي تقريباً بيارزش ميگردد؛ولي (۲) اگر طرفي كه پياده دارد بتواند به شاه حريف حمله كند- و اين امكان معمولاً موجود است-نيروي دو پياده حتي بيشتر هم ميشود.
خلاصه، آخر بازي مرحله ي است كه در آن معلومات بيشتر از قدرت ديد اهميت دارد، و مرحله ي است كه ميتوان آنرا تا حدود زيادي به وسيله مطالعه آموخت.بيعلت نيست كه استادان بزرگي چون كاپابلانكا توصيه كرده اند: ((آخر بازي را بياموزيد.))
در هنگام مطالعه مباحث تكنيك شطرنج، بزودي به اصلاحات استراتژي و تاكتيك بر ميخوريم، گاهي اوقات اين اصطلاحات بسادگي به هر گونه مانور شطرنجي اطلاق ميشود، وگاهي اوقات بري تعريف دقيق در طرز عمل متفاوت در شطرنج بكار ميروند.استراتژي و تاكتيك، اگر چه از يكديگر متمايز هستند، ولي در بعضي مواقع چنان بهم پيوند خورده اند كه در هنگام طرح يك نقشه استراتژيك، بايد در نظر داشته باشيم كه كل نقشه ما ممكن است با يك نقطه عطف تاكتيكي تغيير يافته يا از مسير خود خارج شود، و اغلب پيش ميآيد كه يك تصميم تاكتيكي تا اندازه ي به هدفهي استراتژيك بازيكن بستگي دارد. بالاتر از تاكتيك و استراتژي، نوعي وضعيت هست كه ما آنرا موقعيت تاكتيكي ميخوانيم،زيرا كه محتاج محاسبه است و با اين حال از تعريف متداول تاكتيك عدول ميكند زيرا كه شامل عملي كردن يك نقشه استراتژيك از پيش طرح شده نميباشد.
معني دقيق اين اصلاحات هر چه باشد، بري انجام يك بازي موفقيت آميز فوق العاده اهميت دارد كه اين مفاهيم را در موقع مناسب خود بكار ببريم. بطور كلي، همه بازيكنان با تجربه جزئيات تاكتيكي را مورد محاسبه قرار ميدهند، ولي بسياري از آماتورها تا حدودي يا بطور كلي از استراتژي و اهميت نقش آن درشطرنج، ونيز از تاكتيك،تا آنجاييكه به عملي ساختن يك نقشه استراتژيك مربوط ميشود، بيخبرند.
استراتژي علم تنظيم نقشه ي است بري حصول هدفهايي در مرحله ي خاص از بازي. استراتژي بيشتر با هدفهي كلي سر و كار دارد تا محاسبات خاصيكه در حصول به اين هرفها مطرح است. تفكر استراتژيك بيشتر در مواقعي لازم است كه وضعيت آرام بوده و هيچگونه مسئله فوري تاكتيكي وجود نداشته باشد. انتخاب استراتژي ادامه بازي از ويژگيهي وضعيت ريشه ميگيرد.
انواع موقعيت هي مختلفي وجود دارند كه به تفكر استراتژيك نيازمندند:
(الف) در حركات گشايشي، هميشه هدفهايي اساسي وجود دارد. اين هدف ممكن است كنترل مركز،قرار دادن سوارها در وضعيتهي فعال حمله ي يا در پستهي مهم دفاعي، گشودن يك ستون، يا اعمال فشار در يك قسمت از صحنه، باشد. در اين مرحله اهميت دارد كه هدفهي استراتژيكمان را بوضوح در نظر داشته باشيم، چون از يك طرف،اين هدفها ميتوانند در هنگامي كه حريف از تئوري خارج ميشود راهنمي ما باشد، و از طرف ديگر،نقشه استراتژيكي بري آغاز وسط بازي در اختيار ما خواهد گذاشت.
(ب) در هر وضعيت آرامي كه مسايل تاكتيكي درآن موجود نباشد،بري هر بازيكن مقتضي است كه بجي بيهدف بازي كردن، بدنبال نقشه استراتژيك فعالي باشد. حركاتي كه به منظور خاص بازي ميشوند موثرتر از حركاتي هستند كه بيهدف بازي شده اند. اعمال فشار بر نقاط خاصي از وضعيت حريف، ممانعت حريف از قلعه رفتن، و حمايت كامل از مركز خود،نمونه ي از تفكر استراتژيك هستند. بعد از يك رشته از اين حركات با هدف، وضعيت حريف گاهي اوقات بعلت قوايي كه ما جمع كرده ايم ممكن است سقوط كند
(ج) در بعضی وضعيتهای آرام، بازيكن بايد حركاتی بيابد كه مسايل تاكتيكی برای حريف ايجاده كرده و او را مجبور كند بضرر خود بازی نمايد، و بعدها او را وادار كند كه ضعفهايی را بپذيرد.
(د) وقتی ضعفی نقداً در وضعيت حريف موجود باشد، نقشه استراتژيكی اغلب در حول و حوش بهربرداری از اين ضعف دور ميزند.
(ه) گاهی اوقات وضعيت برای تنظيم نقشه حمله ای بسيار وسيع تری اقتضا ميكند. استاد هميشه از لزوم بازی كردن با نقشه آگاه است، و می داند چه نقشه هايی برای او مناسب هستند ولی آماتور اغلب بدون نقشه بازی می كند.وخيلی از بازيهای آماتورها شامل حركاتی نسبتاً نامربوط است كه از نظر تاكتيكی ممكن است بد نباشد ولی فاقد هدف و هماهنگی هستند.
چگونه آماتور میتواند بازی استراتژيكيش را بهبود بخشد
گرچه مفسران شطرنج به واريانتهای تاكتيكی بيشتر از نقشه های استراتژيك توجه می كنند، ولی تعدادی از آثار شطرنج وقف استراتژی شده است، و استادانی هستند كه در تفاسيرشان بر تفكر استراتژيك تاكيد می كنند. آماتور برای آغاز به تفكر استراتژيك می تواند از اين كتابها شروع كند، و همين كه او اهميت تفكر استراتژيك را دريافت، آنوقت است كه در هنگام مطالعه بازيهای استادان، او می تواند بدنبال مراحل استراتژيك آنها بگردد. در بازيهای خودش، وقتی كه در وضعيتهای آرام قرار دارد، او می تواند دائماً خود را مجبور كند كه بدنبال حركاتی بگردد كه هدف داشته و تابع نقشه ای هستند.او ضمناً می تواند از مطالعه بازيهايی كه انواع مختلف استراتژی را نمايش می دهند سود ببرد، استراتژی هايی مثل حمله جناح شاهی، حمله مركزی، حمله اقليت، و غيره.
همين كه نقشه استراتژيك تعيين شد، وسايل اجرای آن ديگر جزو تاكتيك می باشد. تاكتيك علم عملی ساختن يك نقشه استراتژيك است با يك رشته حركات خاص. تاكتيك شامل محاسبه حركاتی است كه برای حصول هدف لازمند، و جوابهای منطقی حريف را نيز در بر می گيرد.
يكی از انواع خاص تاكتيك ((تركيب)) است، كه مرحله ای كوتاه از بازی است كه در اثنای آن هدفی خاص اجباراً بدست می آيد. ترتيب حركات در ((تركيب)) منطقی زنجيروار دارد و نمی شود آنرا جدا كرد.وقتی حركات را تك تك در نظر بگريم ممكن است بی هدف يا حتی اشتباه بنظر برسند، ولی در ارتباط با يكديگر تشكيل واحدی فوق العاده زيبا را می دهند، بعد از يك رشته حركاتی كه به خودی خود معنايی ندارند، كليد حل معما ناگهان ظاهر می شود، و هدف واقعی آن حركات روشن می گردد.
چگونه آماتور می تواند بازی تاكتيكيش را بهبود بخشد
وقتی آماتور ياد گرفت كه استراتژيكی فكر كند و هدفهای استراتژيك تعيين كند، آنگاه بايد بكوشد مراحل تاكتيكی ای را كه استراتژی با آن تحقق می يابد در ذهن مجسم كند. كتابهای خاصی در مورد تركيبهای شطرنج هست كه به او كمك می كنند مهارتش را در طرح ريزی و انجام تركيب بيشتر سازد. مطالعه اينكه چگونه استاد هر نقشه استراتژيكی را بطريق تاكتيكی عملی می سازد می تواند بسيار آموزنده باشد.
هر وقت كه سوارهای دو طرف بطريقی با يكديگر تصادم كنند كه تهديدی بوجود آيد، يا هر وقت كه آنها ممكن است در عرض يكی دو حركت با يكديگر تصادم يافته و موقعيتی ايجاد كنند كه نيازمند محاسبه تك تك حركات باشد، حالتی وجود دارد كه می توان آن را موقعيت تاكتيكی ناميد، زيرا بازيكن بايد نتيجه بازی خود را در صورتی كه تهديدی يا تعويض عملی شود يا نشود ارزيابی كند.
موقعيت تاكتيكی ممكن است در اثنای انجام يك نقشه استراتژيك،پيش بيايد و يا در نقطه ای از يك رشته حركات اتفاقی يا حتی بی معنا، همانطور كه اغلب در بازيهای آماتوران ديده می شود. وقتی موقعيتی تاكتيكی موجود باشد نيازمند توجهی فوری است و بر هر ملاحضه ديگری تقدم می يابد.در چنين وضعيتی يك اشتباه تاكتيكی می تواند عواقب وخيمی داشته باشد، چون ممكن است به ضعفی موضعی، از دست دادن كميت، يا حتی مات، منجر شود.
اهميت اداره كردن موثر يك موقعيت تاكتيك را نبايد خيلی دست بالا گرفت.حداقل آن است كه كاری نكنيم كه به ضررمان تمام شود؛حداكثر آن است كه حركتی بيابيم كه به نحوی از انحناء به حريف ضرر برساند.بدين ترتيب، اغلب می توان چيزی موسوم به ((حركت حاد)) را پيدا كرد، يعنی حركتی كه تهاجمی است و مسئله ای را درمقابل حريف می گذارد و او را با تهديد ترسناكی روبرو می سازد. حركات حاد بازی را زنده كرده و اغلب حريف را به انواع دردسرها دچار می كنند. بايد متذكر شد كه حركات حاد اغلب- ولی نه هميشه- بهترين حركات وضعيت هستند.ارزش دقيق آنها را در هر حالت بايد با تجزيه و تحليل روشن كرد.هر امكان منطقی را بايد بررسی و ارزيابی نمود، و بازيكن بايد ادامه ای را انتخاب كند كه بيشترين امكانات را برايش در بر داشته باشد.
برای بسياری از آماتورها شطرنج يعنی حل و فصل موقعيت های تاكتيكی به وسيله تجزيه و تحليل.آنها هيچ نوع ديگری از شطرنج را نمی شناسند جز اينكه هر وضعيتی را با دقت بررسی كرده و ببيند كه چقدر می توانند از آن بيرون بكشند-و اغلب هيچ توجهی به احتياجات وضعيت ندارند.و در واقع هم،تجزيه و تحليل صحيح موقعيتهای تاكتيكی يكی از مهمترين جنبه های شطرنج است،و جنبه ای است كه بازيكنان نبايد از آن غفلت كنند در حقيقت، اگر قرار بود يكی از مهارتهای شطرنج را بر ديگری ترجيح بدهيم، شايد كه همين تاكتيكيسين ماهر بودن را انتخاب می كرديم.
چگونه آماتور می تواند بازی اش را در موقعيت های تاكتيكی بهبود بخشد
واريانتهای موجود در بازی تفسير شده نشان می دهند كه چگونه بعضی از موقعيت های تاكتيكی را اداره كرد واين كه جريان تجزيه و تحليل تاكتيكی استادان ومفسران شطرنج چگونه است. بهتر است كه آماتور اول شخصاًاز اين وضعيتها تجزيه و تحليل كند، بعد آنها را با تحليل مفسر مقايسه كرده و بدقت توجه كند كه او در تجزيه و تحليل خودش چه نوع امكاناتی را نديده است.
برای تجزيه و تحليل كردن، چند قائده كلی را می توان ذكر كرد:
(الف) هر كيش و گرفتنی را در نظر بگيريد. حتی وقتی كه يك كيش يا گرفتن آشكارا غلط باشد، ممكن است كه به نتايج غيره منتظره و با ارزشی منجر شود.
(ب) همه امكانات را در نظر بگيريد چند حركت غير محتمل، و تمام حركات محتمل،يكی از اشتباهات مكرر آماتور آن است كه به حركات ظاهراً غلط مشكوك نمی شود. گاهی اوقات چنين حركتی درست همان حركتی است كه حريف را به مشكل ترين دردسرها مبتلا می كند.
(ج) تجزيه و تحليل را تا آخر ادامه دهيد. وقتی كمی بيشتر جلو برويم، می بينيم كه رشته حركاتی كه قبلاً ظاهراً بد بودند حالا مقرون بصرفه از آب در آمده اند.
(د) حريفتان را دست كم نگيريد. تصور نكنيد كه او حركتی را كه می كند، كه كاملاً بنفع شماست. برعكس، تصوركنيد او قصد دارد بهترين ادامه ممكن را برای خودش بيابد.
(ه) توجهی خاص به حركاتی بكنيد كه جواب حريف را كم و بيش اجباری می سازد، مثل تهديدات قوی،تهديدات مضاعف، حمله به وزير،غيره.
(و) و توجه دقيقی به ترتيب حركاتی بكنيد كه باعث تحقق نقشه های استراتژيك يا تاكتيكی است. يك ترتيب حركت غلط نه تنها ممكن است حريف را از دشواری خلاص كند، بلكه حتی اگر چنين نشود، ترتيب حركت غلط ممكن است تاثير كمتری داشته باشد.
))ابتكار عمل)) اصطلاحی است برای توضيح موقعيتی در شطرنج كه در آن يكی از بازيكنان قادر است تسلط بازی را بنحوی در دست داشته باشد كه بازيكن ديگر مجبور باشد يا از او پيروی كند و يا اصلاً فعاليتی از خود نمی تواند نشان دهد. داشتن ابتكار عمل در هر حالتی امتياز با ارزشی بشمار می رود،ولی بخصوص در وسط و آخری بازی اهميت می يابد.بطور كلی هر بازيكن بايد هر وقت كه بتواند ابتكار عمل را بدست گرفته و تا آنجا كه می تواند آنرا حفظ كند . رمز بدست گرفتن و حفظ ابتكار در انجام حركات قوی، بجای حركات خنثی يا غير فعال، نهفته است بازيكن قوی هميشه به حريف فشار می آورد، او را مجبور می كند كه هر موقع و هر جا كه شد بنفع وی كار كند.وضعيتهای بازيهای استادان را بررسی كنيد، و ملاحضه كنيد كه چگونه استاد از بين حركات متعدد فعالترين آنها را انتخاب می كند.
هر بازيكنی اين تجربه را داشته است كه در مقابل حريفی مبتدی تسلط كامل صحنه را بدست گيرد بطوری كه حريف پس ازچند حركت چنان گرفتار شود كه اصلاً نتواند عمل موثری انجام دهد.اين بدان خاطر بود كه بازيكن مبتدی تلاش كافی برای خنثی كردن حملات جسورانه حريفش نمی كرد، و خود اصلاً در صدد گرفتن ابتكار عمل نبود. تقريباً بهمين نحو، ولی در مقياسی پائين تر، استاد نيز وقتی كه در مقابل يك آماتور بازی می كند بر بازی مسلط می شود. استاد با چنان شدت و سرعتی كنترل بازی را در دست نمی گيرد، ولی اغلب اتفاق می افتد كه يك آماتور با تجربه در مقابل بعد از چند حركت معدود كاملاً گرفتار شود.
ابتكار عمل را می توان به طرق مختلفی بدست آورد واضح ترين طريق آنست كه حركتی فعال انجام دهيم كه جواب حريف را كم وبيش اجباری كرده و بدين ترتيب انتخاب او را محدود كنيم. اگر حريف موفق نشود فشار طرف ديگر را خنثی كند ابتكار عمل بازيكن اول رفته رفته زيادتر شده و مالاً برنده می شود.پس توصيه می شود كه حركات فعالی انجام دهيد كه بر وضعيت حريف فشار می آورد.بازی با تمپ- يعنی انجام حركتی توام با تهديد گرفتن چيزی-. يك راه ديگر كسب ابتكار است.اجتناب از تعويض سوارهای فعال خودی با سوارهای غير فعال حريف يكی از روشهای حفظ ابتكار است.در هنگامی كه عقب نشينی بمنزله اتلاف وقت باشد، تعويض كردن نيز يك راه حفظ ابتكار عمل می باشد.
يكی از موقعيت های خاصی كه در آن ابتكار عمل نقش مهمی را بازی می كند موقعيتی است كه در آن يكی از طرفين نيروهای متمركز دارد،يعنی نسبت به حريفش صاحب سوارهای خيلی بيشتری برای عمليات است. در چنين حالاتی، بازيكنی كه نيروهای متمركز دارد بايد فعالانه بازی كند، يعنی در صورت لزوم قربانی بدهد تا همه سوارهايش را وارد عمل كرده و شكافی در وضعيت حريف بيندازد. اگر او از برتری اش استفاده نكند، ممكن است آنرا از دست بدهد،و از آن بدتر،ممكن است صاحب موقعيت نا مطلوبی گردد.
يكی از شكلهای خاص ابتكار عمل، حمله می باشد حمله فقط موقعی تجويز می شود كه حريف ضعفی داشته، و بازيكن ديگر سوارهای كافی برای استفاده از آن ضعف داشته باشد. در چنين حالاتی، وظيفه بازيكن آن است كه فوراً عمل كند،پيش از آن كه حريف بتواند نيروهای كافی برای مقاومتی موثر فراهم آورد.
وقتی بازيكنی ابتكار عمل را بدست گرفت، ممكن است نشود آن را از دستش بيرون كشيد. آماتور بايد بكوشد همواره ابتكار را حفظ كند و وقتي بنظر ميرسد حريفش ميخواهد آنرا بدست گيرد. او بايد فشار را خنثي كرده و تهديدات را دفع كند.
طبعاًً استاد ميتواند با فعاليت بيشتري بازي كند چون او ميداند چگونه ابتكار را بدست آورد، و در هر حركت مي كوشد كه پاسخ فعالي يافته و ابتكار عملش را افزايش دهد.
اگر حريفتان ابتكار عمل را در دست دارد، و حتي اگر آن ابتكار نيرومند باشد، اين لزوماً بدان معنا نيست كه شما محكوم به باخت هستيد. در بسياري از حالات راه نجاتي هست و اين يكي از جنبه هي دلكش شطرنج است. وضعيتي ممكن است رقت انگيز بنظر آيد، ولي آنرا به يك استاد نشان دهيد، اگر وضع خيلي خراب نباشد، او ميتواند راهي بري گريز از دشواري نشان دهد.
مقاومت يكي از مهمترين عوامل شطرنج ميباشد، و چيزي است كه بيشترين تاثير بر نتيجه بازي دارد. بطور كلي ميتوان گفت كه يك اشتباه-اگر بزرگ نباشد-نتيجه بازي را تعيين نميكند، و اگر بازيكني بتواند بعد از يك حركت بد حركات صحيح انجام دهد،در اكثر حالات ميتواند بازي را نجات دهد.
مقاوم بودن يكي از كيفيات مهم شطرنجباز خوب است. بطور كلي، استادان مقاومت زيادي دارند. اين مقاومت جنبه ي رواني نيز دارد. حمله كننده ي كه اميدوار به بردن بازي، يا حداقل مرحله ي از آن، بود خود را با مسايل و مشكلات جديدي مواجه ميبيند كه ممكن است او را خسته كند، حوصله اش را سر ببرد، و باعث شود او شكيبائي اش را از دست بدهد. گاهي اوقات مدافع سمج نه تنها بازي را نجات ميدهد، بلكه حتي آنرا ميبرد.
مهمترين عامل در مقاومت موفقيت آميز، پيدا كردن حركات دفاعي صحيح است. آماتور بطور كلي در دفاع چندان قوي نيست. او دو يا سه اشتباه ميكند، و آنوقت كار بري حريفش بسيار آسانتر ميشود. بعلاوه، آماتور اغلب خيلي زود متقاعد ميشود كه بازي را باخته است، و غالباً اين احساس به او دست ميدهد (( چرا تا آخر تلاش كنم؟ من كه بهر حال ميبازم.)) به اين ترتيب مصنوعيتر از هميشه بازي ميكند، .بازي را به سرعت ميبازد اگر آماتور ميدانست كه اكثر وضعيتها قابل دفاع هستند، ممكن بود بيشتر فكر كند، و اگر ميدانست كه مقاومت كردن به دردسرش ميارزد، در بسياري از حالات ممكن بود بهتر بازي كند.
چگونه آماتور ميتواند در دفاع پيشرفت كند
وقتي بازيكني به دفاع مشغول است، بايد با دقت وضعيت رابررسي كرده و كليه امكانات دفاعي، را حتي آنها كه ظاهراً نامربوط بنظر ميرسند، پيدا كند.او در اين زمينه بايد همانقدر متخيل و چاره گر باشد كه در حمله.
وقتي مدافعي قانع شد كه وضعيت او بازنده است، اين بايد برعكس روحيه او را تقويت كند، چون احساس (( من چيزي را از دست نميدهم )) ميتواند او را در تجزيه و تحليلش دقيقتر كرده و باعث شود كه او كليه امكانات قربانيدار را مورد بررسي قرار دهد، امكاناتي كه اگر فكري ميكرد وضعيتش قابل دفاع است، ممكن بود به آنها فكر نكند.
چند قاعده بري مقاومت موثر ميتوان ذكر كرد:
(الف) سعي كنيد تا آنجا كه ممكن است سوارها را تعويض كنيد، بخصوص سوارهي حمله كننده حريف را. بري تضعيف حمله از دادن قرباني نيز ابا نكنيد.اين طريقه بخصوص وقتي اهميت دارد كه حريف خود بري ايجاد حمله قربانيهايي داده باشد.
(ب) بجز در ضرورت مطلق، پياده هايتان را در قسمتي كه حريف حمله ميكند حركت ندهيد. اين حركات ضعيف كننده پياده ي را فقط بايد موقعي انجام داد كه قابل بهره برداري نباشد. اين اشتاينيتز، قهرمان بزرگ جهان، بود كه قاعده مذكور را ذكر كرد.
(ج) هميشه گوش به زنگ امكانات ضد حمله باشيد. بطور كلي، دفاع فعال بسيار موثرتر از دفاع غير فعال است. در دفاع، غير فعال مشكلات رويهم جمع ميشوند، در حاليكه دفاع فعال ممكن است بازي را به مرحله ي كاملأً جديد بكشاند، كه در آن مدافع چندان زير فشار نباشد.
همه شطرنجبازان بازيهايشان را به يك سبك نميبرند، و هر استادي سبك بازي مخصوص به خودي دارد. بازيكناني هستند مثل مورفي كه بازيهي باز را ترجيح ميدهند، كساني هم هستند مثل اشتاينتيز كه بازيهي بسته را ترجيح ميدهند. استاداني از نوع آلخين و تال هستند كه بازيهايشان با ظرافت تاكتيكيو حملات قوي ميبرند، كساني هم هستند كه در بازي موضعي تخصصي دارند مثل كاپابلانكا و پطروسيان.
اين حقيقت كه استادي هميشه يك سبك را بازي ميكند بدان معنا نيست كه او قادر به اجري سبكهي ديگر نيست ،بلكه شايد از روي طبع سبكي را بر سبكهي ديگر ترجيح ميدهد، يا ممكن است بگذارد حريفش سبك بازي او را تعيين كند.
چه در گشايش و چه در وسط بازي، وضعيتهايي هست كه ميتوان آنرا به سبكهي مختلف اداره كرد.وضعيتهي وسط بازيهي فراواني هستند كه در آنها بازيكن انتخابي دارد بين حفظ يك برتري مختصر موضعي و شايد هم برنده، و يا حمله تاكتيكي زنده ي كه ممكن است مخاطره آميز باشد ولي نتيجه بازي را خيلي زودتر تعيين مي كند.
آماتور بايد سبكي را برگزيند كه با طبع او سازگاري كامل داشته باشد. اگر او بازي پرتحرك و تركيبي را دوست دارد، ميتواند بازيهي آلخين را مطالعه كند. اگر شطرنج آرام و مبتني بر ذخيره برتريهي كوچك را ترجيح ميدهد، ميتواند از مطالعه تكنيك كاپابلانكا بسيار سود ببرد.
هر سبكي را كه ترجيح بدهد، نبايد مرتكب اين اشتباه شود كه فقط به همان سبك بچسبد، چون مواقعي هست كه به نوع ديگري از بازي نياز پيدا ميشود. در هنگام بازي درمقابل آماتورها، هميشه اشتباهاتي استراتژيكي و تاكتيكي را ملاحضه ميكنيم.چنين اشتباهاتي بايد فوراً مورد بهربرداري قرار گيرند، و با روشي كه مناسب انگونه اشتباهات باشد، و اين كه چه سبكي را ترجيح ميدهيم ديگر مطرح نيست .بري مثال، وقتي كه يك بازيكن حمله ي ميتواند با ساده كردن وضعيت و انتقال به آخر بازي يك پياده بگيرد، بايد كه حتماً اين كار را بكند مگر اين كه مطمئن باشد كه ادامه حمله برايش نفع بيشتري خواهد داشت. حتي اگر او آخر بازي را به خوبي حمله اداره نكند، و حتي اگر موفق به بردن نشود با اين حال باز هم او بايد اين وضعيت آخر بازي را بپذيرد و ياد بگيرد كه چگونه انرا اداره كند. و گر نه فضي بازي او، حتي در حمله نيز محدود خواهد شد، چون او فقط قادر خواهد بود به حملاتي دست زند كه نتيجه قطعي برايش داشته باشند، و اينگونه حملات هم فقط قسمت كوچكي از فهرست انواع حملات است.
بازي رواني در شطرنج نقشي بسيار مهمتر از آنچه كه بنظر ميرسد دارد، بخصوص در سطح بالاتر.حتي ميتوان گفت در مسابقات دو جانبه قهرماني جهان، عامل رواني حداقل همان قدر اهميت دارد كه مهارت بازيكنان.
در سطح آماتوري انواع گوناگوني از جنبه اهي رواني بچشم ميخورد. برخي از آماتورها فقط موقعي خرسندند كه حمله ميكنند، و اگر حريف بداند كه فلان بازيكن بري حفظ حمله دست به هر كاري ميزند، ممكن است او را به دادن قربانيهايي غير منطقي تشويق كند.ديگران، بر عكس، بيش از اندازه به شعار ((اول امنيت )) چسبيده اند ، وفقدان ابتكار عمل در انها اغلب باعث باختشان ميشود.
آماتورهايي هستند كه بري دست زدن به عمليات بيتابي ميكنند، و اگر حريف به قدر كافي صبر كند، انها اغلب در اشتياق دست زدن به عمليات مرتكب اشتباهي ميشوند.
در بازي استادان، يكي از مهمترين موقعيتهي رواني است كه در آن يكي از طرفين به مساوي قانع ميباشد، در حاليكه ديگري خواهان برد است. اين موقعيت موقعي ممكن است پيش ايد كه يا يكي از بازيكنان به نحو مشخصي ضعيفتر از ديگري است و نبايد انتظاري بيش از تساوي داشته باشد، و يا در يك مسابقه دو جانبه يا دوره ي يكي از بازيكنان بري كسب نتيجه مطلوب فقط به يك مساوي احتياج دارد.
بازي كردن به قصد تساوي با بازي كردن بري برد كاملاً تفاوت دارد.چنين چيزي شامل است بر:
(الف) تعويض سوارها بطريقي كه باعث از دست دادن تمپ يا كسب وضعيتي بد بري چند سوار باقيمانده نباشد.
(ب) دست نزدن به حركات ماجراجويانه- اول مراقب امنيت خانه هي مهم خودي بودن، و بعد توجه به خانه هي وضعيت دشمن؛ اين تقريباً به اين معناست كه (( در زمين خودتان بمانيد.))
(ج) اجتناب از پيچيدگيها وقتي كه در شرف رسيدن باشند، ولي بطريقي كه باعث زيانهي موضعي نباشد. اين كار مشكلي است، چون اجتناب از پيچيدگي بطور كلي زيانهايي را در بردارد.
شطرنج از چنان خصوصيتي برخوردار است كه بردن يك بازي آن ممكن است مشكل باشد ولي در صورتيكه يك طرف اصلاً ميلي به برد نداشته باشد، پيروزي بري طرف ديگر ده برابر مشكلتر ميشود. اينجا ما با حريفي سر كار داريم كه نميخواهد شانسش را بيازمايد و دست به آن نوع بازي ماجراجويانه نميزند كه امكاناتي برابر بري كسب ابتكار عمل دربر دارد.
بري بردن از يك بازيكن ضعيفتر، يا حتي از يك بازيكن هم قدرت، كه طالب مساوي است، استادان اغلب از شيوه هايي خاص استفاده ميكنند.غالباً در جايي از بازي انها حركتي بيدقت ميكنند و به حريف وانمود ميكنند كه او ميتواند بري چيزي بيش از مساوي تلاش كند و به اين ترتيب او را به جنگي واقعي وا ميدارند.البته، در چنين حالاتي استاد بايد به دقت قضاوت كند تا حركتي بيدقتش قيمت گزافي پيدا نكند. قهرمان اسبق جهان، امانوئل لاسكر تخصص عجيبي در اينگونه بازيها داشت. او ميدانست كه دقيقاً چقدر ميتواند ريسك كند هم او بود كه ميگفت يك اشتباه هرگزبازي را نميبازد بشرط انكه دقت كنيم اشتباه دوم را مرتكب نشويم.
.يكي ديگر از سلاحهي رواني استاد آن است كه حريفش را مجبور به انتخابي در يك وضعيت مشكل كند تا حريفش را مجبور به اتلاف وقت و انرژي، و اخذ تصميم نمايدؤ و آنگاه كه انتخاب صورت گرفت، حريف ممكن است از مسئوليت بدوش گرفته احساس ترس كند.هر كسي كه انتخابي كرده است تا اندازه ي احساس مسئوليت ميكند، و اين مسئوليت اغلب تبديل به بار سنگيني بري او ميشود. كاملاً ممكن است كه حريف بعد از دو سه حركت، درست يا غلط، به اين احساس دچار شود كه او انتخاب غلط را انجام داده است .اينگونه تاكتيكهي رواني به حريف احساس بياطميناني ميدهد. اين امر حائز كمال اهميت است، چون بمحض اينكه كسي دچار احساس بياطميناني شده دست به حركات ضعيف ميزند.
در گذشته اينگونه روشهي رواني را كم و بيش كلك وحقه بازي بحساب ميآورند، ولي امروزه آنها را بخشي مهم از سلاحهايي ميشمارند كه هر بازيكن برجسته بايد در اختيار داشته باشد.
عناصري كه به تقويت شطرنجباز كمك ميكنند در اين مقدم گرد آمده و مورد بحث قرار گرفت. اگر آنها را در بازي خود بكار ببنديد مطماناً قويتر از آنچه كه اكنون هستيد ميشويد و بدين ترتيب خود زا در راه استادي شطرنج مييابيد
۱- گشايش بازي ۲-انتقال به وسط بازي ۳- وسط بازي ۴-آخر بازي ۵-استراتژي، تاكتيك، و موقعيتهي تاكتيكي ۶-استراتژي ۷-تاكتيك ۸-موقعيت تاكتيكی ۹-ابتكار عمل ۱۰-مقاومت ۱۱-سبكهي بازي ۱۲-روان شناسي در شطرنج
نظرات شما عزیزان:
|